اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

امیرحسین جونم

سلام امیرحسین جونم امروز گواهینامه پیش دبستانی رو تحویلمان دادن واسه ثبت نام دبستان.خدایا چه قدر روزا رو دور تند افتادن و منم نمینونم جلوشو بگیرم.احتمالا شاهد ثبت نامت کنم.عشقی.دوست دارم.بووووس
22 ارديبهشت 1394

عرق نعنا

سلام امیرمحمد چشمش رو با دست فشار میاد بهم میگه چشمم درد میکنه عرق نعنا بخورم😆😆😄
19 ارديبهشت 1394

غیبت

سلام پسرا.امیرحسین به بابا میگه مامان غذا نمیخواد چون با مامانی و خاله ها غیبت کرده😈😤😆😆😆
19 ارديبهشت 1394

افسرده

نمیدونم چیم شده.فقط دادمیزنم و با همه دعوا دارم.چند روزیه که تموم دهنم و لثه هامم قرمزه و ورم داره.دیروز دکتر رفتم و میگه احتمالا نزدیک پریودیت هستی و یه آرام بخش دادکه خوب اثر کرده تا الان.حیف که قدر سلامتمون رو نمیدونیم.این قدر خبر سرطان و فوت و تو کما رفتن شنیدم که دپرس شدم. خدایا سلام تیمونو ازمون نگیر. راستی ماشین خاله سمیه و مهدی آقا هم رسیده و خونه هم اجاره کردن.خدایا هرچی خیرشونه همون شه.
18 ارديبهشت 1394

روز پدر

سلام به پسرای خوبم.دیر بهتون سر زدم.هفته پیش ماشینمون دست عمو محسن بود و ما همراه مامان و بابابزرگ رفتیم م.واقعا خوش گذشت.نو مسیر یه جا بابابزرگ پارک کرد و زدیم به بیابون.یه شغالم دیدیم.و بعد همونجا مامانی بهمون چایی و صبحانه داد.بعدشم ظهر تو باغ بابابزرگ سیب زمینی کلوخی درست کردیم و خوردیم.جده نسا هم بود(روز پدر) روز بعدشم هفته معلم بود که برا محبوبه جون و زهرا جون یک جفت پیتزا خوری و برای خانم محمدی که همیشه امیرمحمد خوابیده رو بغل میکنه میبره اتاقش شکلات خوری خریدیم. هفته خوبی بود.(واسه بابا هم ادکلن و کمربند خریدیم.)
18 ارديبهشت 1394

توت خورون

سلام پسری گلم توت خونه بابابزرگ خوردنی شده و هر روز صندلی میزان و میخورین.جالبه امیرمحمد پارسال دوست نداشت اما امسال مشت مش ت میخوره.امروز امیرمحمد با مامانی رفته خرید نونوایب.حالا شب که من رفتم نون بگیرم دیگه تو ماشین نمیاد مگه بریم چیپس بخریم.احتمالا مامانی واست چیزی خریده بود.الانم بابا رو کچل کردی و ازش میپرسی ای چیه؟. دوستون دارم.بوس
5 ارديبهشت 1394

شب آرزوها

سلام امشب لیله الرغائب هست.شب آرزوها. امیدوارم سلامتی به همه عطا بشه مخصوصا مریض و سرطانی. مامان و بابا جونم همیشه سالم باشن. مشکلات .....حل بشه به بهترین نحو. پسرامو به بهترین شکل تربیت کنم. زندگیمون رو روال بیفتد. بزرگ شیم سفر مشهد  و کربلا و مکه بریم. عاقبت به خیر شیم. این قدر حرص نخورم و جوش الکی نزنم. مامان خوبی باشم و همسر خوبی. البته بابا مهدی جون نذاشتن امروزو روزه بگیرم فقط تا نه روزه بودم😉. و از همه مهمتر ظهور آقا امام زمان عج آمین یا رب العالمین
3 ارديبهشت 1394
1